خوب شد نیستی ....

سلام . چند ساله اینجا خوابیدی ؟ دو ، سه ، پنج، خودت که یادته وقتی رسیدم تو رفته بودی اصلا ندیدمت فقط...زیر خاک . دست های نا محرم چقدر تنتو تکون میدنو پریشون میشی . بی معنیه اگه بگم دلم پیش توه ، تو خود دلی که حالا زیر خاکت کردن و هی...دل مرده نیستم که نمیمیری دلسرد هم نیستم چون گرمای عالمی چه جوری واست بگم ؟ دل خسته ، دل ریش ، به خدا دل خونم. همش دنبال رسیدن به تو ام اما دریغ و افسوس که دسترسی به تو محاله . می خوام با تو حرف بزنم . اگه شد تو هم جواب بدی از غم های سنگینت ، از خاطرات شیرینت...

همیشه می گفتم کاش بودی و می دیدمت . چرا رفتی ؟ چرا نیستی ، اما امروز اومدم بگم خوب شد که رفتی و نیستی . به حق همین شب جمعه چه خوب شد که رفتی و نیستی ....

خوب شد نیستی ببینی سمبل غیرت داد میزنه : خان دایی حالم از هرچی مردی و مردونه گیه به هم می خوره.... خوب شد نیستی ببینی همین حرف رو کردن پوستر و چسبوندن تو کافی شاپ هاشون ..خوب شد نیستی ببینی چه شامورتی بازی هایی که در نمیارن ...

شهر پر شده از سینه زن و علامت کش اما دریغ از یه نفر زیر علم آقام ابولفضل سینه بزنه هر کی سرش به آخوری بنده علامت کشا هم که قدماشونو می شمرن . خوب شد نیستی ببینی دیگه تار سیبیل و حرمت کلام شده باد هوا. خوب شد نیستی ببینی نه چش تو چش شدنی ، نه عجز اومدنی ..الان دسته های پونصدی و خودکار ....

خوب شد نیستی ببینی دستی که به دفاع از ناموس بالا میره از ترس دیگه پایین نمیاد. خوب شد نیستی ببینی بیشه بد جور خالی مونده و شغالها خدایی میکنن .اصلش خوب شد رفتی وگر نه تو کی طاقت این چیا رو داشتی ؟ اونوقت که این خبرا نبود دق مرگ شدی . حالا که....قربونت . دیگه تاریک شده پاشم برم آره خوب شد رفتی و نیستی تا ببینی سکوت شده قیمت نان و نفس ..... 

 

 خدا رحمتت کنه مرد.......  

مرحوم بهادر محمدی ...اولین کتابدار نمونه کشور و مسئول کتابخانه عمومی شهید جعفرزاده سامان  

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد